ارزیابی استفاده از نظریههای پساساختارگرایی در تدوین برنامههای درسی متنوع
کلمات کلیدی:
پساساختارگرایی, تدوین برنامه درسی, نظریه آموزشی, تفکر انتقادی, میشل فوکو, ژاک دریدا, نوآوری آموزشیچکیده
این مرور سیستماتیک به بررسی کاربرد نظریههای پساساختارگرایی در تدوین برنامههای درسی متنوع، با تمرکز بر تأثیرات، مزایا و چالشهای آنها میپردازد. پساساختارگرایی با تأکید بر ناپایداری معنا، نقد ساختارهای قدرت و تعامل پویا بین دانش و جامعه، به طور فزایندهای در نظریههای آموزشی و طراحی برنامههای درسی تأثیرگذار شده است. این مرور با بررسی مفاهیم بنیادین نظریههای پساساختارگرایی آغاز میشود و به معرفی نظریهپردازان کلیدی مانند میشل فوکو و ژاک دریدا میپردازد. سپس، مطالعه مواردی که اصول پساساختارگرایی با موفقیت در برنامههای درسی ادغام شدهاند، به ویژه در آموزش عالی و مدارس ابتدایی، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. یافتهها نشان میدهد که برنامههای درسی مبتنی بر پساساختارگرایی تفکر انتقادی، خلاقیت و مشارکت فعال دانشآموزان را تقویت کرده و آنها را به نیازهای معاصر جامعه سازگارتر میکند. با این حال، اجرای چنین برنامههایی با چالشهای قابل توجهی، از جمله مقاومت از سوی ساختارهای آموزشی سنتی و پیچیدگی ایدههای پساساختارگرایی، مواجه است. این مرور با ارائه پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده و استراتژیهای عملی برای تدوینگران برنامههای درسی به منظور ادغام مؤثر نظریههای پساساختارگرایی در چارچوبهای آموزشی به پایان میرسد.