بررسی تأثیر نظریه یادگیری خودراهبر بر تدوین برنامههای درسی جامع
کلمات کلیدی:
یادگیری خودراهبر, برنامههای درسی جامع, انگیزه درونی, خودتنظیمی, تفکر انتقادیچکیده
این مقاله به بررسی تأثیر نظریه یادگیری خودراهبر بر تدوین برنامههای درسی جامع میپردازد. با استفاده از روش تحلیل توصیفی، ابتدا تاریخچه و مفاهیم اصلی نظریه یادگیری خودراهبر مورد بررسی قرار گرفت. سپس تأثیرات این نظریه بر طراحی برنامههای درسی، نقش معلمان، و فرآیند یادگیری دانشآموزان تحلیل شد. یافتهها نشان میدهد که برنامههای درسی مبتنی بر یادگیری خودراهبر میتوانند به افزایش انگیزه، بهبود عملکرد تحصیلی، و توسعه مهارتهای تفکر انتقادی و حل مسئله کمک کنند. همچنین، معلمان در این برنامهها باید به عنوان تسهیلگران و راهنمایان عمل کنند. این مقاله همچنین به چالشها و فرصتهای پیادهسازی این نظریه در محیطهای آموزشی اشاره دارد. در نهایت، پیشنهاداتی برای تدوین برنامههای درسی جامع و پژوهشهای آینده ارائه شده است.